ققنوس در آتش



 

ققنوس در آتش
به قامتِ بلندِ حماسه و عشق : احمد شاملو

(رضا مقصدي)

..... پس
واژه را دوباره فرا خواند
تا از فرازِ عاطفه ی ابر، بگذرد
وز نور
وز غرور
جامی به سربلنديِ آوازِ عاشقان
بردارد
تا بامداد، بر سر ما خيمه گُسَترد.
همواره يک پرنده
بر شانه ی ستبرِ بلندش
رو سوی روشناييِ يکدست
آوازهای تازه به لب دارد.
اين کيست؟ از کدام تبار است؟
وقتی که برف را
بر حرف و بر هِجای جهان
می بيند
ما را به ميهمانيِ خورشيد می بَرَد.
گندم
صدای ماست
شادی
جوانه‌اش.
آن جا که آسمانِ زمان، خالی
از بوسه‌ی برهنه‌ی باران است
بر ريشه های تشنه‌ی ما
می بارد.
در کارگاهِ هستی
− اين آفريدگار −
بومی ز خاک دارد
رنگی ز شاعرانگيِ افلاک
مضمونی از مناظرِ انسان.
هر جا که عشق
از آبيِ يگانه‌اش خالی ست
آوازی از سپيده دمان است.
ديري‌ست " آن کلامِ مقدس "
با پيکرِ نشسته به خاکستر
در شعله‌های آتش
می سوزد.
شادا
ققنوس را بشارتِ او زنده می کند.
گيتارهای تاريک!
گيتارهای درد!
«اسپانيا» ترانه ی «لورکا» را
چون باغی از انار به جانش ريخت.
فريادِ «بامداد »
اما
ميانِ زخمِ دلِ ما
ايستاده است.


اسپانيا ۱۹۹۷
Reza.maghsadi@gmx.de

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: